اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شی

نویسه گردانی: ŠY
شی . (اِ) کنج و گوشه و زاویه . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
شی‌ خاخر. ("خ" دوم با آوای زیر)، (ا مرکب)، (زبان مازنی)، خواهر شوهر.
شی‌ پی‌یر. (ا مرکب)، (زبان مازنی)، پدر شوهر.
شی هوآنگ . (اِخ ) ۞ امپراتور چین در نیمه ٔ قرن سوم میلادی . وی مؤسس بنای دیوار چین است . (از فرهنگ فارسی معین ).
شی جیامولی . (اِخ ) نام بودا، آورنده ٔ دین بودائی هند. (یادداشت مؤلف ). رجوع به بودا شود.
شی طوپ بالا. [ پ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان . سکنه ٔ آن 90 تن . آب از چشمه . محصول آن غلات و...
خلیل زاغه شی . [ خ َ غ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ساری سوباساز بخش پلدشت شهرستان ماکو، دارای 120 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غل...
شی طوپ پائین . [ پ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان . سکنه ٔ آن 100 تن . آب از چشمه . محصول آن غلات ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.