اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صادر

نویسه گردانی: ṢADR
صادر. [ دِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از صدور. بازگردنده . مقابل وارد. از جای بیرون آینده . (غیاث اللغات ). رونده (در مورد شخص و شی ٔ هر دو استعمال شود) :
ز بهر صادر و وارد پزند هر روزی
هزار پخته مر او را همیشه در مطبخ .

سوزنی .


صیت بزرگی احوال و کرامات و مقامات خواجه را از صادر و وارد بسیار شنودم . (انیس الطالبین ). و رجوع به صادر کردن و صادرات شود. || یقال : ما له صادر و لا وارد؛ یعنی نیست او را چیزی . || طریق صادر؛ راه بازگشت از آب . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
سادر. [ دِ ] (ع ص )بی باک . (مهذب الاسماء). آنکه باک ندارد از چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کسی است که جد و اهتمام در کار نکند و به بی پر...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.