صادق
نویسه گردانی:
ṢADQ
صادق . [ دِ ] (اِخ ) ابن صالح . از مردم اصفهان . او راست : کتاب شاهد صادق که نسخه ای از آن در مدرسه ٔ اصری است . (احوال رودکی ص 511).
واژه های همانند
۱۰۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
صادق قطبزاده (۴ اسفند ۱۳۱۴ -۲۴ شهریور ۱۳۶۱) فرزند حسین قطبزاده از جمله مشاوران آیتالله خمینی در پاریس و پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ وزیر امور خارجه و ...
صادق کتابدار. [ دِ ق ِ ک ِ ] (اِخ ) رجوع به صادقی کتابدار شود.
صادق سمرقندی . [ دِ ق ِ س َ م َق َ ] (اِخ ) وی از مردم سمرقند و از احفاد شمس الائمه ٔحلوانی و از شاگردان احمد جندی و از مشاهیر علما و فضلاست . پ...
صبح صادق وار. [ ص ُ ح ِدِ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) مانند صبح صادق : با شبانگه لقات چون دانم تو چنین تازه صبح صادق وار.خاقانی .
صادق محمدپاشا. [ دِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) رجوع به محمدپاشا صادق شود.
امی صادق کلام . [ اُم ْ می ِ دِ ک َ ] (اِخ ) کنایه از پیغمبر اسلام (ص ) است . (از انجمن آرا).
صادق قائم مقام . [ دِق ِ ءِ م َ ] (اِخ ) رجوع به محمدصادق قائم مقام شود.
صادق افندی شنن . [ دِ اَ ف َ ؟ ] (اِخ ) وی به اتفاق اسماعیل پاشا مصطفی الفلکی کتاب «التحفة المرضیة فی المقاییس و الموازین المقریة» را از فران...
امام جعفر صادق . [ اِ ج َ ف َ رِ دِ ] (اِخ ) جعفربن محمد ملقب به صادق و مکنی به ابوعبداﷲ. امام ششم شیعه ٔ اثناعشری (امامیه ). رجوع به جعفر...
صادق خان سلطان . [ دِ س ُ ] (اِخ ) وی از ایل جلالوند وعم ّ کرمخان است . هنگامی که محمدخان زند بقصد متفق کردن ایلات وند که در گیلان و کاروا...