صادق
نویسه گردانی:
ṢADQ
صادق . [ دِ ] (اِخ ) ابن عبدالسلام ، معروف به بترونی حلبی . سیدمحمد امین محبی دمشقی در ذیل نفحة، او و خاندان او را بغایت ستوده و شعر وی را توصیف کند. او در اوائل قرن یازدهم هجری وفات کرد. محمد راغب حلبی دو صفحه ازاشعار او را در اعلام النبلاء ج 6 ص 436 آورده است .
واژه های همانند
۱۰۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
ثادغ . [ دِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ثَدْغ . شکننده .
عرق ثادق . [ ع ِ ق ِ دِ ] (اِخ ) یکی از دو عرق بصره است . رجوع به عرق ناهق شود.