گفتگو درباره واژه گزارش تخلف صالح نویسه گردانی: ṢALḤ صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) از شعرای ایران و از مردم کاشان است و به هندوستان رفت ، سپس در لاهور اقامت گزید و هم بدانجا درگذشت . از اوست :نشنود هیچکسی نام جدایی یارب این سخن گوشزد هیچ مسلمان نشود.(قاموس الاعلام ترکی ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۵۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه واژه معنی صالح مسکین صالح مسکین . [ ل ِ ح ِ م ِ ] (اِخ ) وی فرزند ابوجعفر منصور دوانیقی است و چون او لنگ بود منصور وی را مسکین می خواند. صاحب الوزراء و الکتاب گو... صالح میرزا صالح میرزا. [ ل ِ ] (اِخ ) رجوع به محمدصالح میرزا... شود. صالح افشار صالح افشار. [ ل ِ ح ِ اَ ] (اِخ ) رجوع به صالح بیک افشار شود. صالح افشار صالح افشار. [ ل ِ ح ِ اَ ] (اِخ ) رجوع به صالح خان افشار شود. صالح افندی صالح افندی . [ ل ِ اَ ف َ ] (اِخ ) (محمد...) وی از احفاد شیخ حسام الدین عشاقی است و به عهد سلطان مصطفی خان ثالث به مسند مشیخت اسلامی نائل... صالح الجرمی صالح الجرمی . [ ل ِ حُل ْ ج َ ] (اِخ ) رجوع به صالح جرمی ... شود. صالح الحدیث صالح الحدیث . [ ل ِ حُل ْ ح َ ] (ع ص مرکب ) (اصطلاح علم درایةالحدیث ) افاده ٔ مدح معتدٌبه کند و دور نیست که مفید وثاقت هم باشد. رجوع به صا... صالح ارتقی صالح ارتقی . [ ل ِ ح ِ اُ ت ُ ] (اِخ ) هفدهمین و آخرین امیر از امرای ارتقیه ٔ ماردین است که از 809 تا 811 هَ . ق . امارت داشته است . رجوع به... اصحاب صالح اصحاب صالح . [ اَ ب ِ ل ِ ] (اِخ ) پیروان صالح بن عمرو صالحی بودند. رجوع به صالحیه و الفرق بین الفرق ص 96 و ملل ونحل شهرستانی چ مطبعه ٔ ح... صالح بهوتی صالح بهوتی . [ ل ِ ح ِ ؟ ] (اِخ ) رجوع به صالح بن حسن بن احمد... شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۳۳ ۳۴ ۳۵ ۳۶ ۳۷ صفحه ۳۸ از ۴۶ ۳۹ ۴۰ ۴۱ ۴۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود