صالح
نویسه گردانی:
ṢALḤ
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن ابی حماد، مکنی به ابوالخیر رازی . شیخ طوسی در رجال گاهی وی را در شمار اصحاب امام جواد محمدبن علی (ع ) و زمانی در شمار اصحاب امام هادی (ع ) و سوم بار در عداد اصحاب امام عسکری (ع )آورده است و در فهرس گوید: او را کتابی است که احمدبن ابی عبداﷲ از وی روایت کند. نجاشی گوید: نام او زاذویه و مجهول الحال است و کتبی دارد از جمله «خطب امیرالمؤمنین » و «کتاب النوادر»، و سعدبن عبداﷲ از وی روایت کند. ابن غضایری وی را تضعیف کرده است . کشی از وی نام برده و او را تقویت کند. بیشتر متأخرین نیز مانند علامه در خلاصه و ابن داود در رجال و ابن طاوس در تحریر طاوس و جزائری در حاوی وی را ذکر کرده اند. صدوق در بعض مواضع کنیت او را ابوالحسین آرد که شاید تصحیفی است از ابوالخیر. (تنقیح المقال ج 2 ص 91).
واژه های همانند
۴۵۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
صالح قزوینی . [ ل ِ ح ِ ق َزْ ](اِخ ) (سید...) ابن مهدی بن رضی بن محمدعلی الحسینی القزوینی . وی یکی از شعرای جنوب عراق عرب است و به سال ...
صالح خواربی . [ ل ِ ح ِ خ َ رِ ] (اِخ ) رجوع به صالح بن موسی جورابی ... شود.
صالح توقیعی . [ ل ِ ح ِت َ ] (اِخ ) رجوع به صالح بن جلال الدین قاضی ... شود.
صالح جواربی . [ ل ِ ح ِ ج َ رِ ] (اِخ ) رجوع به صالح بن موسی جواربی شود.
صالح پیغمبر. [ل ِ ح ِ پ َ / پ ِ غ َ ب َ ] (اِخ ) وی پیغمبر ثمود است . صاحب تاریخ گزیده نسب او را چنین نویسد: صالح بن آسف بن عبیدبن ناحج بن خ...
صالح انباری . [ ل ِ ح ِ اَم ْ ] (اِخ ) رجوع به صالح بن بیان شود.
صالح انصاری . [ ل ِح ِ اَ ] (اِخ ) رجوع به صالح سالمی انصاری ... شود.
صالح بحرانی . [ ل ِ ح ِ ب َ] (اِخ ) رجوع به صالح بن عبدالکریم بحرینی ... شود.
صالح بغدادی . [ ل ِ ح ِ ب َ ] (اِخ ) او راست : مختصر کفایةالمرید فی علم التجوید که به سال 1311 هَ . ق . به دمشق به طبع رسیده است . (معجم الم...
صالح بلقینی . [ل ِ ح ِ ب َ ] (اِخ ) رجوع به صالح بن عمر بلقینی شود.