صالح
نویسه گردانی:
ṢALḤ
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن سعید، مکنی به ابی سعید و ملقب به قماط. شیخ طوسی در رجال او را در عداداصحاب امام صادق (ع ) شمرده و در فهرس گوید: صالح بن سعید قماط مولای بنی اسد است و کتابی دارد که ابراهیم بن هاشم و جز او از اصحاب یونس آن را از وی روایت کنند. نجاشی گوید: وی از ابوعبداﷲ روایت کند و کتابی دارد و آن را عبیس بن هشام ناشر از وی روایت کند. حسن بن داود در رجال خود گوید: وی یکی از ارکان علم نسب بود، لیکن گفته ٔ ابن داود را دلیلی نیست و شاید وی را با صالح بن موسی اشتباه کرده است و نیز ممکن است که نام او خالدبن سعید باشد و بهبهانی گوید: شاید خالد وصالح دو برادرند و هر دو را یک کنیت بوده است . سیدصدرالدین گوید: در باب نص بر امامت امام هادی علی بن محمد النقی در کتاب کافی روایتی از صالح موجود است که حسن حال او را میرساند. (تنقیح المقال ج 2 ص 92).
واژه های همانند
۴۵۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن روبة. وی از عراقیین و از او یونس بن ابی اسحاق روایت کند. (لسان المیزان ج 3 ص 169).
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن روبةالسمان . مجهول است . از وی شبیب بن عمر روایت کند. ابن حبان وی را در ثقات آورده و گوید: از وی عثمان بن ابی زر...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن روزبه . رجوع به صالح بن محمدبن صالح شود.
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن زیاد سوسی . رجوع به صالح سوسی شود.
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن سراج الدین . رجوع به صالح بن عمر بلقینی شود.
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن سرح . اسلم منقری ازوی روایت آرد. احمدبن حنبل گوید: وی از خوارج است . ابن حبان او را در ثقات آورده و گوید: او از...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ )ابن سعید. از خواص محبین اهل بیت است . و در خان الصعالیک سامرا درک خدمت امام علی النقی کرد و از او روایت کند. (حبیب ال...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن سعید (یا سعد). وی مؤذن عمربن عبدالعزیز بود. (تاریخ ابن عساکر ج 6 ص 369) (سیره ٔ عمربن عبدالعزیز ص 179).
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن سعید أحول . شیخ طوسی در رجال او را از اصحاب امام کاظم موسی بن جعفر (ع ) شمرده وگوید مجهول الحال است . سیدصدرالدین...
صالح .[ ل ِ ] (اِخ ) ابن سعید جعفی کوفی . شیخ طوسی در رجال او را در عداد اصحاب امام صادق (ع ) شمرده و ظاهراً امامی و مجهول الحال است . (تنقی...