گفتگو درباره واژه گزارش تخلف صحف نویسه گردانی: ṢḤF صحف . [ ص ُ ح ُ ] (ع اِ) ج ِ صحیفه . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ). قوله تعالی : صحف ابراهیم و موسی (قرآن 19/87).از شجر من شعرا میوه چین وز صحف من فضلا عشرخوان .خاقانی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۳ ثانیه واژه معنی صحف صحف . [ ص ُ ح ُ ] (ع اِ) ج ِ صحاف . (منتهی الارب ). صحف صحف . [ ص ُ ] (ع اِ) مخفف صُحُف : هر آن صحف کز ایزد آورده اندبر او بود هر دین که گسترده اند. اسدی .تیهو گفتا به است سبزه ز سوسن ازآنک فاتحه ... صحف •صُحُف به هر چیزی گفته میشود که معارف، احکام و آیات الهی بر آن نوشته شده باشد. در قرآن و روایات، صحف به صورت کلی بر کتابهای پیامبران و بر برخی کتاب... صحف شیث صحف شیث . [ ص ُ ح ُ ف ِ ش َ ] (اِخ ) و آن بیست و نه صحیفه بوده است . (الفهرست ابن الندیم ص 33). صحف آدم صحف آدم . [ ص ُ ح ُ ف ِ دَ ] (اِخ ) و آن بیست و یک صحیفه بوده است . (الفهرست ابن الندیم چ مصر ص 33). صحف موسی صحف موسی . [ ص ُ ح ُ ف ِ سا ] (اِخ ) و آن ده صحیفه بوده است . (الفهرست ابن الندیم ص 33). صحف ابراهیم صحف ابراهیم (عربی: صحف إبراهیم) نامی است که در دو سوره از سورههای دوره اول مکی قرآن به کتاب نازل شده بر ابراهیم داده شدهاست. ژنو گوبیلو اعتقاد دارد ... صحف ابراهیم صحف ابراهیم . [ ص ُ ح ُ ف ِ اِ ] (اِخ ) و آن ده صحیفه بوده است . (الفهرست ابن الندیم ص 33). ثحف ثحف . [ ث ِ / ث َ ح ِ ] (ع ص ) دارای راهها (در شکنبه ) که گوئی طبقات سرگین است . ج ، اثحاف . سحف سحف . [ س َ ] (ع مص ) نیک برکندن موی از پوست چندانکه باقی نماند از آن . (اقرب الموارد). || تراشیدن . ستردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود