گفتگو درباره واژه گزارش تخلف صحف نویسه گردانی: ṢḤF صحف . [ ص ُ ] (ع اِ) مخفف صُحُف : هر آن صحف کز ایزد آورده اندبر او بود هر دین که گسترده اند. اسدی .تیهو گفتا به است سبزه ز سوسن ازآنک فاتحه ٔ صحف باغ اوست گه فتح باب .خاقانی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی سهف سهف . [ س َ هََ ] (ع مص ) سخت تشنه گردیدن . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (اِمص ) تشنگی سخت . (ناظم الاطباء). سهف سهف . [ س َ ](ع اِ) پشیز ماهی . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود