اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صفی

نویسه گردانی: ṢFY
صفی . [ ص َ ] (اِخ ) (شاه ...) یکی از شعرای ایران و از سادات شهر ری بوده گوشه نشینی اختیار کرد بزیارت حج نایل شد. از اوست :
هرگزدل هیچ کس میازار صفی
تا بتوانی دلی بدست آر صفی
سررشته ٔ کار خود نگه دار صفی
زنهار صفی هزار زنهار صفی .

(از قاموس الاعلام ترکی ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
شیخ صفی . [ ش َ ص َ ] (اِخ ) رجوع به اسحاق اردبیلی و صفی الدین شود.
صفی آباد. [ ص َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان مزدقاقچای بخش نوبران شهرستان ساوه . در 27هزارگزی جنوب خاوری نوبران 25هزارگزی راه عمومی . کوهست...
صفی آباد. [ص َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش جعفرآباد شهرستان ساوه . سکنه ٔ آن 20 تن . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
صفی آباد. [ ص َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهسارات بخش مینودشت شهرستان گرگان . در 22هزارگزی جنوب خاوری مینودشت و 2هزارگزی دوزین . کوهستان...
صفی آباد. [ ص َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خالصه بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان . در 35هزارگزی شمال باختری کرمانشاه و در انتهای کوه خورین ....
صفی آباد. [ ص َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوه شهرستان سنندج . در 47هزارگزی جنوب خاور پاوه و 5هزارگزی جنوب باختر راه اتومبیل ر...
صفی آباد. [ ص َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان زنگی آباد بخش مرکزی شهرستان کرمان . در 40هزارگزی شمال باختری کرمان و 5هزارگزی شمال راه ف...
صفی آباد. [ ص َ ] (اِخ ) نام یکی از بخش های تابعه ٔ شهرستان سبزوار است که در شمال خاوری آن شهرستان واقع و حدود آن بدین شرح زیر است : از ط...
صفی آباد. [ ص َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ باختری شهرستان رفسنجان . در 14هزارگزی شمال باختری رفسنجان و 7هزارگزی شمال شوسه ٔ رف...
صفی آباد. [ ص َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان بم . 2هزارگزی باختر بم ، کنار شوسه ٔ بم به کرمان . جلگه . سردسیر. دارای 142 ت...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۸ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.