اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صفیح

نویسه گردانی: ṢFYḤ
صفیح . [ ص َ ] (ع ص ، اِ) آسمان یا آسمان بالائین . (منتهی الارب ). || روی پهناور از هر چیزی . (منتهی الارب ). وجه کل شی ٔ عریض . (اقرب الموارد). || پوست روی . (مهذب الاسماء). || تخته ٔ در. ج ، صفایح . || سنگ پهن . (مهذب الاسماء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) دختر بشامه . وی یکی از صحابیات و خواهر اعوربن بشامه است . پیغمبر(ص ) می خواست وی را بزنی بگیرد. (قاموس الاعلام ...
صفیة. [ ص َ فی ی َ] (اِخ ) دختر حُیَّی بن اخطب و یکی از ازواج مطهره ٔ حضرت نبوی است . اصلاً از بنی اسرائیل و اسرای خیبر و زوجه ٔ کنانةبن الح...
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) دختر خطاب ، یکی از صحابیات و خواهر عمر است و با قدامةبن فطمونه ازدواج کرد. (قاموس الاعلام ترکی ).
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) دختر شرف الدین احمدبن احمدالمقدسی و زوجه ٔشیخ بهاءالدین ابن الغر و از مشاهیر محدثات است ، مدت مدیدی در موطن خوی...
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) دختر شیبة، یکی از صحابیات و راویه ٔ احادیث است . (قاموس الاعلام ترکی ).
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) دختر شیخ جمال الدین خلوتی است ، زنی زاهده ٔ عابده بود. پدر او در اثنای حج درگذشت و بموجب وصیت او صفیه بعقدازدو...
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) دختر عبدالمطلب بن هاشم القرشیة الهاشمیه یکی از صحابیات و عمه ٔ حضرت رسالت پناه و والده ٔ زبیربن عوام بوده . از ع...
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) وی از مشاهیر محدثات است و به «ست الشام » شهرت یافت . دختر امام مجدالدین احمدبن محمد ازدی است . وی به سال 647 ...
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) دختر معاویةبن ابی سفیان است . (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 125).
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) باهلیه . وی یکی از زنان شاعر است . در عیون الاخبار نام او آمده و قطعه ای را که در رثاء خواهر خویش سروده در آنجا ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.