صقل
نویسه گردانی:
ṢQL
صقل . [ ص ُ ] (ع اِ) پهلو. (منتهی الارب ). پهلوی مردم . (مهذب الاسماء). || تهیگاه . (منتهی الارب ). تهیگاه اسب . (مهذب الاسماء). لغتی است در سقل (تهیگاه ). (تاج المصادر بیهقی ). || (ص ) سبک از ستور. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
ثقل . [ ث ِ ق َ ] (ع اِمص ) گرانی . ضد خفت ، سبکی . || گران شدن . (غیاث اللغة).
ثقل . [ ث َ ] (ع اِمص ) سنگینی . گرانی . || (مص ) گران شدن آزمودن وزن بدست . || چربیدن و افزون آمدن چیزی بر چیزی در وزن . || گوسفند را...
ثقل . [ ث ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ثقیل .
ثقل . [ ث َ ق ِ ] (ع مص ) سست و کاهل شدن . || گران شدن به وزن .
سغل . [ س َ غ ِ ] (ع ص ) خوردبدن حقیر باریک قوائم یا مضطرب اعضا یا بدخو و بدخوار و بی آرام یا لاغر و نزار ترنجیده پوست . (آنندراج ) (منتهی الارب ) ...
مرکز ثقل . [ م َ ک َ زِ ث ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ در اصطلاح فیزیک ، نقطه ٔ منتجه ٔ سنگینی که بر همه ٔ ذرات جسم وارد می اید. گرانیگاه . ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.