گفتگو درباره واژه گزارش تخلف صمر نویسه گردانی: ṢMR صمر. [ ص َ ] (ع اِ) گند. (منتهی الارب ). النتن . (تاج العروس ) (قطر المحیط). || بوی گوشت و ماهی تازه . (منتهی الارب ) ۞ . رجوع به صَمَر شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی سمر گشتن سمر گشتن . [ س َ م َ گ َت َ ] (مص مرکب ) افسانه شدن . مشهور شدن : مادرش گشته سمر همچو صبوره بجهان از طراز اندر تا شام و ختن تا حد چین . قریعال... مثمر ثمر این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. سمر آمدن سمر آمدن . [ س َ م َ م َ دَ ] (مص مرکب ) مشهور شدن : چادر به سر آمد و فروبست سراویل بیرون شد و این قصه به نظم و سمر آمد.سوزنی . مثمر ثمر مفید واقع شده حسین ثمر حسین ثمر. [ ح ُ س َ ن ِ ث َ م َ ] (اِخ ) (میرزا محمد...) شاعر است و ثمر تخلص دارد و دیوانش چاپ شده است . (ذریعه ج 9 ص 184). سمر گردیدن سمر گردیدن . [ س َ م َ گ َدَ ] (مص مرکب ) افسانه شدن . مشهور شدن : چرا نامدم با تو اندر سفرکه گشتی بگردان گیتی سمر.فردوسی .بشیر اندر آغاری ای... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود