اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صه

نویسه گردانی: ṢH
صه . [ ص َه ْ ] (ع اسم فعل ) کلمه ای است که بدان متکلم را زجر کنند، یعنی خاموش باش . واحد و جمع در وی یکسان است . (منتهی الارب ). بمعنی امر یعنی خاموش باش . (غیاث اللغات ) (دهار). رجوع به نشوءاللغة ص 11 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
سه . [ س ِ ] (عدد، ص ، اِ) ترجمه ٔ ثلاث . (آنندراج ) (ترجمان القرآن ). عدد توصیفی . (ناظم الاطباء). علامت آن [ 3 ] است . دو بعلاوه یک . (ناظم ال...
سه . [ س ُه ْ / س َه ْ ] (ع اِ) کون . مقعد. سرین .(ناظم الاطباء). سرین یا حلقه ٔ دبر. (منتهی الارب ).
صح . [ ص َ / ص َح ْ ح َ ] (ع اِ) علامتی است نمودن صحت را، شاید مخفف صَح ّ و یا صحیح : در میان صالحان یک اصلحی است بر سر توقیعش از سلطان ص...
صح . [ ص ُح ح ] (ع اِمص ) تندرستی از بیماری ، خلاف سقم . || بهی و برائت از هر عیب . (منتهی الارب ). || (ص ) درست و تندرست . (غیاث اللغات ...
(عامیانه)خیطی خرابی در کار به نحو فضاحت بار.
روستای سُه از توابع شهرستان برخوار و میمه در استان اصفهان و در طول و عرض جغرافیایی 33 درجه و 1 دقیقه شمالی و 51 درجه و 21 دقیقه شرقی واقع می باشد... ...
سَه در گویش رودباری به معنای سیاه و تیره رنگ است
سح . [ س َح ح ] (ع مص ) روان شدن آب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). روان شدن باران . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || ریزانیدن آب . (تاج...
سه بر. [ س ِ ب َ ] (اِ مرکب ) سه ضلعی . (فرهنگستان ).
سه ام . [ س ِ اُ ] (عدد ترتیبی ، ص نسبی ) سوم . سیم : جواب سه ام آن است که ... (ابوالفتوح رازی ). پس علی روز سه ام [ بعد از ضربت عبدالرحمن مل...
« قبلی صفحه ۱ از ۱۳ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.