صیف
نویسه گردانی:
ṢYF
صیف . [ ص َی ْ ی ِ ] (ع اِ) و به تخفیف یا، نیز باران تابستان یا باران بعد ربیع. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۵۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
سیف آباد. [ س َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان قمرود بخش حومه ٔ شهرستان قم . دارای 230 تن سکنه . مذهب آنان تشیع است . آب آن از قنات و فاضلاب ...
سیف آباد. [ س َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان دودانگه ٔ بخش ضیأآباد شهرستان قزوین . دارای 606 تن سکنه . آب آن از قنات و رودخانه ٔ ابهرچای . مح...
سیف آباد. [ س َ ] (اِخ ) دهی است جزءبخش خرقان شهرستان ساوه . دارای 303 تن سکنه . مذهب شیعه . آب آن از رودخانه و فرقان . محصول آنجا غلات ، ...
سیف آباد. [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سگوند بخش زاغه ٔ شهرستان خرم آباد. دارای 112 تن سکنه . آب آن از نهر جوی . محصول آنجا غلات ، لبنیا...
سیف آباد. [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول . دارای 100 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ دز. محصول آنجا غلات...
سیف آباد. [س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ریوند بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. دارای 716 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات است . (از ف...
سیف آباد. [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کنار شهر بخش بردسکن شهرستان کاشمر. دارای 763 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات ، پنبه ، ...
سیف آباد. [ س َ ] (اِخ ) دهی است بمسافت یک فرسخ و نیم ، میانه ٔ جنوب و مشرق کازرون است . (فارسنامه ٔ ناصری ).
سیف زبان . [ س َ / س ِ زَ ] (ص مرکب ) شخصی که در زبانش اثر عظیم باشد. (آنندراج ). کسی که زبان او همیشه به بدگویی عادت کرده و از مردم بد ...
عبارت مرکب « سیف الله » را در دستور زبان فارسی می توان یکجا، صفت در نظر گرفت برای موصوفی که محذوف است.
از آنجایی که سیف به معنی شمشیر می باشد؛ می توا...