صین
نویسه گردانی:
ṢYN
صین . (اِخ ) چین : و ملوک جهان را چنان مسخر گردانید که از روم و صین و هند خراج بدو میفرستادند. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ). رجوع به چین شود.
واژه های همانند
۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
ثین . (ع اِ) مستخرج مروارید از دریا. || مثقب مروارید.
ثین . (اِخ ) ۞ نام یکی از خاندانهای بزرگ چین . (ایران باستان ج 3 ص 2255).
نام قلعه ای در بابل (سرزمین جاوید ج2ص1063)
گلی سین . [ گْلی / گ ِ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ از طایفه ٔ گیاهان پروانه ای ، نوعی از آن زینتی است . گلی سین چینی قابل ملاحظه ، زیبا و با خوشه های...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
هفت سین . [ هََ ] (اِ مرکب ) از مشهورترین مراسم نوروز آراستن است ، وآن گرد آوردن هفت چیز است که نام آنها با حرف «س » آغاز گردد. معمولاً بین ...
همه سین . [ هََ م َ ] (اِخ ) یا ترکمانده . دهی است از توابع شهرستان شمیرانات . در شش هزارگزی جنوب راه دماوند واقع، دارای 191 تن سکنه است . آب...
سین جیم. سؤال (س) و جواب (ج).
سین جیم کردن. بازخواست کردن، مؤاخذه کردن.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
کلشی سین . [ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ آلکالوئیدی است که از دانه ٔ سورنجان ۞ بدست آورند و در پزشکی بکار رود. (از لاروس ). ماده ٔ سمی که از سو...