ضئزی
نویسه گردانی:
ḌʼZY
ضئزی . [ ض ِءْ زا ] (ع ص ) ضیزی ̍. قسمت جائر و ناقص . قسمت ناراست . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
ضئضی ٔ. [ ض ِءْ ض ِءْ ] (ع اِ) ضؤضؤ. ضُؤضْوء. اصل . || کان . || بسیاری نسل و افزونی آن . (منتهی الارب ).
ضئضی ٔ. [ ض ِءْ ] (ع اِ) رجوع به ماده ٔ قبل شود.
ضیزی . [ زا ] (ع ص ) قسمةٌ ضیزی ؛ قسمت ناراست (لغةً فی الهمزة، ای ضئزی ). (منتهی الارب ). قسمةٌ جائره ، قال اﷲ تعالی : قسمةٌ ضیزی (قرآن 22/5...
زیزی . [ زَ زا ] (ع اِ) (از «زی ز») زمین درشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زیزاء. (اقرب الموارد). || پشته ٔ خرد. (منتهی الارب ) (ناظم الا...
زیزی . [ زا ] (اِخ ) موضعی است به شام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
زیزی . (اِخ ) عزیزی . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6). رجوع به عزیزی شود.
زی زی. الف. رجوع شود به زی زی. ب. مخففِ زی زی گولو. این امکان نیز وجود دارد که واژهٌ اخیر بر اساس واژهٌ زی زی بنا شده باشد. روشن شدن این ابهام احتیاج ...
زی زی . (ع اِ) (از «زی ز») حکایت آواز پریان . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رجوع به زیزم شود.
زی زی گلو. (اخ) رجوع شود به زی زی گولو.
زی زی گولو. الف. نام شخصیتی عروسکی است در یک سریال تلویزیونی ایرانی برای کودکان و نوجوانان به نام «قصّه های تا به تا»، به کارگردانی خانم مرضیه برومند....