مشاهده واژه گفتگو درباره واژه ویرایش واژه سابقه تغییرات گزارش تخلف زی زی نویسه گردانی: ZY ZY زی زی. الف. رجوع شود به زی زی. ب. مخففِ زی زی گولو. این امکان نیز وجود دارد که واژهٌ اخیر بر اساس واژهٌ زی زی بنا شده باشد. روشن شدن این ابهام احتیاج به تحقیق دارد. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۵ ثانیه واژه معنی زی زی گلو زی زی گلو. (اخ) رجوع شود به زی زی گولو. زی زی گولو زی زی گولو. الف. نام شخصیتی عروسکی است در یک سریال تلویزیونی ایرانی برای کودکان و نوجوانان به نام «قصّه های تا به تا»، به کارگردانی خانم مرضیه برومند.... زی زی زی زی . (ع اِ) (از «زی ز») حکایت آواز پریان . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رجوع به زیزم شود. زیزی زیزی . [ زَ زا ] (ع اِ) (از «زی ز») زمین درشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زیزاء. (اقرب الموارد). || پشته ٔ خرد. (منتهی الارب ) (ناظم الا... زیزی زیزی . [ زا ] (اِخ ) موضعی است به شام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زیزی زیزی . (اِخ ) عزیزی . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6). رجوع به عزیزی شود. ضیزی ضیزی . [ زا ] (ع ص ) قسمةٌ ضیزی ؛ قسمت ناراست (لغةً فی الهمزة، ای ضئزی ). (منتهی الارب ). قسمةٌ جائره ، قال اﷲ تعالی : قسمةٌ ضیزی (قرآن 22/5... ضئزی ضئزی . [ ض ِءْ زا ] (ع ص ) ضیزی ̍. قسمت جائر و ناقص . قسمت ناراست . (منتهی الارب ). ضئضی ضئضی ٔ. [ ض ِءْ ض ِءْ ] (ع اِ) ضؤضؤ. ضُؤضْوء. اصل . || کان . || بسیاری نسل و افزونی آن . (منتهی الارب ). ضئضی ضئضی ٔ. [ ض ِءْ ] (ع اِ) رجوع به ماده ٔ قبل شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود