اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ضحاک

نویسه گردانی: ḌḤAK
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) کسی که بیوت سبعه را که بنام کواکب هفتگانه بناشده بود بعلماء سبعه که ازجمله ٔ آنان تینگلوش (تنگلوش ) بابلی است بازداد. (تاریخ الحکماء قفطی ص 104). و شهرزوری او را ضحاک بن قی یاد کرده است . (ترجمه ٔ نزهة الارواح ص 50). ظاهراً مراد همان ضحاک معروف است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) ابومحمد. محدث است . (الموشح ص 243).
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) الحروری . ابودلامة گوید معاصر مروان بود و خلیفةبن خیاط گفته است : مارأیت اشدّ کمداً من امراءة من بنی شیبان ، قتل ا...
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) الشیبانی . الحافظ ابوبکر احمدبن محمدبن عمرو النبیل ابی عاصم الضحاک الشیبانی الظاهری . او شانزده سال شغل قضای اصف...
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) بیوراسب . بیوراسف . اژی دهاک . اژدهاک ۞ . اژدها. (فردوسی ). اژدهافش . اژدهادوش . (فردوسی )... ماردوش . پادشاه داستانی ...
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) علونی یا ضحاک بن علوان . بانی گنگ دژ بمشرق ، از اقلیم دوم که قلعتی بوده است ببابل . حمداﷲ مستوفی در نزهة القلوب ...
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) ابن علوان ۞ . رجوع به ضحاک بیوراسف و ضحاک علونی و آک و بیوراسف شود.
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) ابن عجلان کاتب . وی در آغاز خلافت بنی العباس میزیست و یکی ازخوشنویسان معروف است . (الفهرست ابن الندیم ص 10).
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) ابن عثمان بن الضحاک بن عثمان بن عبداﷲ الاسدی الحزامی المدنی القرشی . علامه ٔ قریش در مدینه به اخبار عرب و ایام ...
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) ابن عثمان المدنی . از رواة است و از نافع روایت کند. صاحب المصاحف آرد: حدثنا عبداﷲ حدثنا کثیربن عبید حدثنا ابن ابی ...
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) ابن عبداﷲ الهلالی . از معاصرین عبداﷲبن عباس و از همراهان وی هنگام عزیمت از بصره بمکه . (عقدالفرید ج 5 ص 115 و 1...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۴ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.