اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ضرار

نویسه گردانی: ḌRʼR
ضرار. [ ض ِ ] (اِخ ) ابن القعقاع بن معبدبن زرارة. از سواران عرب که در وقعه ٔ وقیط بکر و تمیم اسیر گرفته شد. وی صحابی است . (عقدالفرید ج 6 ص 46). صاحب عیون الاخبار گوید: حدثنی سهل بن محمد عن الاصمعی قال اخبرنی شیخ مِن ْ مَشْیَختنا، و ربما قال : هارون الاعور، ان قتیبةبن مسلم قال ارسلنی ابی الی ضراربن القعقاع بن معبدبن زرارة فقال : قل له قد کان فی قومک دماء و جراح ، و قد احبوا ان تحضر المسجد فیمن یحضر، قال : فاتیته فابلغته فقال یا جاریة: غدّینی ، فجأت بارغفة خُشن فثردتهن فی مریس ۞ ثم برقتهن ۞ فاکل قال قتیبة، فجعل شانه یصغر فی عینی و نفسی ثم مسح یده و قال : الحمدﷲ حنطة الاهواز و تمر الفرات و زیت الشّام ثم اخذ نعلیه و ارتدی . ثم انطلق معی و اتی المسجد الجامع فصلی رکعتین ثم احتبی فمارأته حلقة الا تفوضت الیه فاجتمع الطالبون و المطلوبون فاکثروا الکلام ، فقال : الی ماذا صار امرهم ؟ قال : الی کذا و کذا من ابل ، قال : هی علی ، ثم قام . (عیون الاخبار ج 1 ص 332 و 333).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ذرار. [ ذِ ] (ع اِ) دانه های متفرقه .
ذرار.[ ذِ ] (ع مص ) مذارة. بدخو شدن ناقة. خشم . اعراض .
زرار. [ زُ ] (ع ص ) تیزفهم . سبکروح . (ناظم الاطباء): زُرّار؛ الذکی الخفیف . (اقرب الموارد). رجوع به زرازر شود.
زرار. [ ] (اِخ ) به روایت طبری ، او پدر بابک و بابک پدر اردشیر بابکان بود. رجوع به سبک شناسی بهار شود.
ظرار. [ ظِ / ظِرْ را ] (ع اِ) ج ِ ظِر.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.