ضرار
نویسه گردانی:
ḌRʼR
ضرار. [ ض ِ ] (اِخ ) ابن مالک (الأزْور) بن اوس بن خزیمة الاسدی . از اَبطال عرب در جاهلیت و اسلام ، صحابی و شاعری شریف ، و هم اوست که مالک بن نویرة را که بعد از رحلت حضرت رسول به ردّت متهم شده بود به امر خالدبن ولید بکشت . وی در حرب یمامه قتالی سخت کرد تا آنجا که هر دو ساق وی قطع کردند و ناگزیر بزانو درآمد و جنگ می کرد و هم در آن حال پایمال و لگدکوب سُم ستوران گشت و پس از چند روزبه یمامه یا جای دیگر گذشته شد. (الاعلام زرکلی ج 2 ص 440) (حبیب السیر ج 1 ص 155) (المعرّب جوالیقی ص 356).
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
ذرار. [ ذِ ] (ع اِ) دانه های متفرقه .
ذرار.[ ذِ ] (ع مص ) مذارة. بدخو شدن ناقة. خشم . اعراض .
زرار. [ زُ ] (ع ص ) تیزفهم . سبکروح . (ناظم الاطباء): زُرّار؛ الذکی الخفیف . (اقرب الموارد). رجوع به زرازر شود.
زرار. [ ] (اِخ ) به روایت طبری ، او پدر بابک و بابک پدر اردشیر بابکان بود. رجوع به سبک شناسی بهار شود.
ظرار. [ ظِ / ظِرْ را ] (ع اِ) ج ِ ظِر.