ضرار
نویسه گردانی:
ḌRʼR
ضرار.[ ض ِ ] (اِخ ) ابن مقرن . صحابی است . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
ذرار. [ ذِ ] (ع اِ) دانه های متفرقه .
ذرار.[ ذِ ] (ع مص ) مذارة. بدخو شدن ناقة. خشم . اعراض .
زرار. [ زُ ] (ع ص ) تیزفهم . سبکروح . (ناظم الاطباء): زُرّار؛ الذکی الخفیف . (اقرب الموارد). رجوع به زرازر شود.
زرار. [ ] (اِخ ) به روایت طبری ، او پدر بابک و بابک پدر اردشیر بابکان بود. رجوع به سبک شناسی بهار شود.
ظرار. [ ظِ / ظِرْ را ] (ع اِ) ج ِ ظِر.