اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طائی

نویسه گردانی: ṬAʼY
طائی . (اِخ ) مصطفی بن محمدبن یونس بن ابی عبداﷲ الطائی الحنفی . مولد او 1138 هَ . ق . و وفات در 1193هَ . ق . او راست : کتاب توفیق الرحمن بشرح کنز دقائق البیان در فقه حنفی تألیف ابوالبرکات نسفی و این شرح را اختصاری کرده ، و آن را کنزالبیان ، مختصر توفیق الرحمن نام نهاده است ، و هر دو کتاب به طبع رسیده است . (معجم المطبوعات ج 2 ص 1225).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
طائی . (ص نسبی ) منسوب به طی که پدر بطنی است . (منتهی الارب ). و از جمله حاتم از اسخیاء معروف عرب که از قبیله ٔ طی بوده است : آنی تو ک...
طائی . (اِخ ) (الَ ...) یکی از شیوخ رواة حدیث که در روزگار ابوداود به اصفهان آمد. نامش نامعلوم است . پاره ای از متأخرین گویند: محتمل است ...
طائی . (اِخ ) احمدبن محمد الطائی یکی از سرکردگان امراء در عصر عباسیان المعتمد علی اﷲ در سال 271 هَ . ق . به دست خویش لواء مدینه ، طریق مکه ...
طاهر طائی .[ هَِ رِ ] (اِخ ) (امیر) ابوالعباس طاهر ۞ . رجوع به تاریخ سیستان ص 360 شود.
جبار طائی . [ ج َب ْ با رِ ] (اِخ ) محدث است . (منتهی الارب ).
علی طائی .[ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن احمد طائی سموقی . مکنی به ابوالحسن و ملقب به بهاءالدین . رجوع به علی سموقی شود.
علی طائی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن حرب بن محمدبن علی طائی موصلی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی موصلی شود.
علی طائی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن حسن بن محمد طائی جرمی کوفی . مشهور به طاطری و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی طاطری شود.
علی طائی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن سعدبن محمدبن علی بن عثمان بن اسماعیل بن ابراهیم جبرینی حلبی طائی شافعی . مشهور به ابن خطیب الن...
عمرو طائی . [ ع َ رِ ] (اِخ ) ابن ثعلبةبن عتاب بن ملقط طائی . شاعر عهد جاهلیت . وی معاصر عمروبن هند بود و برای او اشعاری سروده است . (از الاعل...
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.