اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طائی

نویسه گردانی: ṬAʼY
طائی . (اِخ ) مصطفی بن محمدبن یونس بن ابی عبداﷲ الطائی الحنفی . مولد او 1138 هَ . ق . و وفات در 1193هَ . ق . او راست : کتاب توفیق الرحمن بشرح کنز دقائق البیان در فقه حنفی تألیف ابوالبرکات نسفی و این شرح را اختصاری کرده ، و آن را کنزالبیان ، مختصر توفیق الرحمن نام نهاده است ، و هر دو کتاب به طبع رسیده است . (معجم المطبوعات ج 2 ص 1225).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
تأیی . [ ت َ ءَی ْ ] (ع مص ) قصد نمودن شخص و آیت اورا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تأییته ُ و تآییته ُ؛ ای قصدت آیته ُ و تعمدته ُ. (اقرب ...
تعیی . [ ت َع َی ْ یی ] (ع مص ) درماندن در کار و راه نیافتن در آن و استوار و نیکو کردن نتوانستن و دشوار شدن کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (...
تآیی . [ ت َ ] (ع مص ) مصدر باب تفاعل از «ای ی » توقف کردن . درنگ کردن . (از منتهی الارب ) .
هم تائی .[ هََ ] (حامص مرکب ) همتایی . رجوع به همتایی شود.
حاتم طایی (به عربی: حَاتم الّطائی) فرزند عبدالله (? - ۴۶ ق. هـ / ? - ۶۰۵ م). از بزرگان عرب، مردی سخیّ و بلندنظر در دورهٔ پیش از اسلام، جوانمرد و بخشند...
تایی وان . (اِخ ) ۞ نامی است که ژاپنیها به «فرمز» میدهند. رجوع به «فرمز» شود.
تائی هوکو. [ هَُ ] (اِخ ) ۞ نام یکی از شهرهای مجمع الجزایر فُرمُز.
تائی پینگس . (اِخ ) ۞ نام یکدسته ٔمذهبی در چین که در حدود سال 1850 م . ضد دولت وقت انقلاب کردند و بر اثر آن میلیونها افراد کشته شدند.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.