گفتگو درباره واژه گزارش تخلف طروب نویسه گردانی: ṬRWB طروب . [ طَ ] (ع ص ) مرد بسیارطرب . (منتهی الارب ). شادمان . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). آنکه پیوسته شاد بُوَد : گندم و جو را و باقی حُبوب تو توانی خورد نی من ای طَروب .مولوی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی طروب طروب . [ طُ ] (ع اِ) ج ِ طَرَب . شادیها. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تروب تروب . [ ت َ ] (ع ص ) مستمند و فقیر، چنانکه گویی به خاک چسبیده است . (از المنجد). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود