 
        
            طعم 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ṬʽM 
    
							
    
								
        طعم . [ طُ ع َ ] (ع  اِ) ج ِ طعمة.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        رسم  تام . [ رَ م ِ تام م  ] (ترکیب  وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح  منطق ) مرکب  است  از جنس  قریب  و عرض  خاص . مقابل  رسم  ناقص . (از فرهنگ  لغات  و اصطل...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        تام  سوی . (اِخ )  ۞ بندر آزادی  است  به  فرمز که  در سال  1858 م . برای  تجارت  اروپاییان  آزادی  این  بندر تأمین  گردید و در اول  اکتبر سال  1884 د...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        تام پیکو. (اِخ )  ۞  شهر و بندری  به  مکزیک  و بر کنار اقیانوس  اطلس  واقع است  و 81300 تن  سکنه  دارد و صادرات  آن  نفت  است . رجوع  به  «تامُلیپاس »...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسم  تام . [ اِ م ِ تام م  ] (ترکیب  وصفی ، اِمرکب ) در عربی  آن  اسم  است  که  اسم  دیگر را نصب  دهد تا تمییز آن  باشد. و تمامیت  اسم  به  چهار چیز ا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اعداد تام . [ اَ دِ تام م  ] (ترکیب  وصفی ، اِ مرکب ) آن  است  که  اجزای  او (چون ) جمله  کنی  همچند او باشند، چون  شش  که  او را سه  نیمه  بود و دو س...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        تام قلندر. [ ق َ ل َ دَ ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  کندگلی  بخش  سرخس  شهرستان  مشهد واقع در یازده هزارگزی  باختر سرخس  و ده هزارگزی  شمال  شوسه ٔ ع...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        تام  رسول . [ رَ ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  کندکلی ، در بخش  سرخس  شهرستان  مشهد و پانزده هزارگزی  شمال  باختری  سرخس  وچهارهزارگزی  باختر راه  ماش...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        باد در تام . [ دَرْ ] (اِ مرکب ) زکام . (ناظم  الاطباء).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        تجنیس  تام . [ ت َ س ِ تام م ] (ترکیب  وصفی ، اِ مرکب ) آنست  که  دو کلمه ٔ متفق اللفظ مختلف المعنی  بکار دارد، چنانکه  خاقانی  گفته  است :مفخر خاقانی...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        تام  و تمام . [ تام ْ م ُ / م م  وَ ت َ ] (ص  مرکب ) از اتباع . کامل . بی عیب . کامل  از هر جهت . اقصی  کمال  ممکن . بدون  نقص .