طلع
نویسه گردانی:
ṬLʽ
طلع. [ طِ ] (ع اِ) اسم است اطلاع را. و منه :اطلع طلع عدده . (منتهی الارب ). وقوف بر چیزی . (منتخب اللغات ). || جای بلند که از آن اطلاع یابند. (منتهی الارب ). || کرانه (بفتح نیز آید). (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). ناحیه . (منتخب اللغات ). || جای که آفتاب از آنجا برآید. (منتخب اللغات ). || دیدار. (منتخب اللغات ) (دهار). || هر زمین پست و هموار. (منتهی الارب ). زمین پست . (منتخب اللغات ). زمین پشته ناک . (منتهی الارب ). زمینی که پشته های خاک دارد. (منتخب اللغات ). || مار. (منتخب اللغات ). مار دراز. (منتهی الارب ). || راز. (منتخب اللغات ). سِرّ. گویند: اطلعته طلع امری ای اظهرته سری . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
سه خط طلا .یکی از دیدنی ترین و زیباترین نقاط راه آهن مازندران (راه آهن سرتاسری جنوب -شمال) است و آن در روستای شوراب سوادکوه مازندران بين گردنه گدوک و ...
چشمه طلا. [ چ َ م َ طَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کولیوند. بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد که در 34 هزارگزی باختر الشتر و 9 هزارگزی خاور راه شوس...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
دریاچه ٔ تلا. [ دَرْ چ َ / چ ِ ی ِ ت َ ] (اِخ ) بحیره ٔ ارمیه . دریاچه ٔ رضائیه . رجوع به ارمیه و بحیره ٔ ارمیه و رضائیه در ردیفهای خود شود.