طلی
نویسه گردانی:
ṬLY
طلی . [ طَل ْی ْ ] (ع مص ) قطران مالیدن شتر را. (منتهی الارب ). اندودن . (دهار) (تاج المصادر) : و ماءالشعیر بیست وچهار گونه بیماری معروف را سود دارد و از آن ... طلی خایه وطلی سر و طلی سینه و طلی پهلو و طلی جگر و طلی شکستگی و طلی ضلع و طلی سوختگی و طلی نقرس ... را. (نوروزنامه ). فیقلعونه [ یقلعون الانیون ] و یطلونه علی ازجّة النشاب . (ابن البیطار). || بازداشتن . || پای بچه ٔ چهارپایان بستن . (دهار). گویند:طلیت الطلاء؛ اذا ربطته و جسته . || چرکین شدن دندان . (منتهی الارب ). زرد شدن دندان . (زوزنی ).
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
اسکلم تلی . [ اِ ک ِ ل ِ ت َ ] (اِ مرکب ) سیاه تلو. این نام را در میاندره به سیاه تلو (سیاتلو) دهند. رجوع به سیاه تلو و جنگل شناسی تألیف کریم ...