طولی
نویسه گردانی:
ṬWLY
طولی . [ لا] (ع ن تف ) تأنیث اطول . زن درازتر. ج ، طُوَل . (منتهی الارب ). || (اِمص ) حالت و مرتبه ٔ بلند.
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
تولی . (اِخ ) ۞ دختر سرویوس تولیوس ۞ ششمین پادشاه روم (578-534 ق . م .) و همسر تارکن جاه طلب ۞ هفتمین پادشاه روم بود. وی برای رسیدن ...
تولی . [ ت َ وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان سرکوه است که در بخش ریوش شهرستان کاشمر واقع است و 833 سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
تولی . (اِخ ) دهی از دهستان ترگور است که در بخش سلوانای شهرستان ارومیّه واقع است و 250 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
تولی کردن . [ ت َ وَل ْ لی ک َ دَ ] (مص مرکب )دوستی کردن . روی آوردن . خلاف تبری کردن : پس از رسول تولی مکن به هیچ کسی مگر به آل رسول ...
جزیره ٔ تولی . [ ج َ رَ ی ِ ] (اِخ ) همان جزیره ٔ ثولی است . رجوع به این کلمه شود.