اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ظلة

نویسه گردانی: ẒL
ظلة. [ ظِل ْ ل َ ] (ع اِ)سایبان . آله . آله گاه . باران گریز. عالة :
چون بت سنگین شما را قبله شد
لعنت و کوری شما را ظله شد.

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
ظلة. [ ظُل ْ ل َ ] (ع اِ) سایه بان . سایه وان . سایبان تنگ که فراخ نباشد. سایه پوش . باران گریز. آله . آله گاه . عالة. || سقف . || اول ابر ک...
ظلة. [ ظَل ْ ل َ ] (ع اِمص )اقامت به جائی . || صحت . سلامت . تندرستی .
ضلة. [ ض ِل ْ ل َ ] (ع اِمص ) گمراهی . (منتهی الارب ). گمرهی . ضلال . ضلالت . || ذهب دمه ضلةً؛ رایگان رفت خون او. (منتهی الارب ). || و هو ...
ضلة. [ ض َل ْ ل َ ] (ع اِمص ) سراسیمگی . (منتهی الارب ). حیرت . || غیبت ، به خیر باشد یا به شر. (منتهی الارب ). || گمراهی . (منتهی الارب ).
ضلة. [ ض ُل ْ ل َ ] (ع اِمص ) رهنمونی کامل . (منتهی الارب ). حذق در دلالت .
ذلة. [ ذِل ْ ل َ / ذُل ْ ل َ ] (ع مص ) رجوع به ذلت شود.
زلة. [ زَل ْ ل َ ] (ع اِ) لغزش پای در گل و لغزش در سخن . اسم است زلیل را. (منتهی الارب ). لغزش پای در گل . سقط و خطا و لغزش در سخن . ج ، زل...
زلة. [ زَل ْ ل َ / زُل ْ ل َ ] (ع اِ) نیکویی و هنر و کار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
زلة. [ زُل ْ ل َ ] (ع اِ) تاسه . تنگی نفس و دمه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
زلة. [ زِل ْ ل َ ] (ع اِ) سنگریزه یا سنگریزه های تابان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || نوع و هیأت لغزش . (ناظم الاطباء).
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.