اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ظلة

نویسه گردانی: ẒL
ظلة. [ ظِل ْ ل َ ] (ع اِ)سایبان . آله . آله گاه . باران گریز. عالة :
چون بت سنگین شما را قبله شد
لعنت و کوری شما را ظله شد.

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
خاطف ظله . [ طِ ف ُ ظِل ْ ل ِ] (ع اِ مرکب ) مرغی است که هرگاه سایه خود را در آب بیند قصد ربودن کند. (آنندراج ). رفراف . (آنندراج ) (منتهی الا...
ظله ساختن . [ ظُل ْ ل َ / ل ِ ت َ ] (مص مرکب ) تعویل . (تاج المصادر بیهقی ). باران گریز ساختن .
ملاعب ظله . [ م ُ ع ِ ب ُ ظِل ْ ل ِه ْ ] (ع اِ مرکب ) مرغی است که آن را خاطف ظله نیز گویند. (منتهی الارب ). نام مرغی درازبال و کوتاه گردن ...
حسین آباد ظله جوب . [ ح ُ س ِ ظَ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاردولی بخش قروه شهرستان سنندج واقع در 18هزارگزی خاور قروه و هفت هزارگزی ج...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.