عائر
نویسه گردانی:
ʽAʼR
عائر. [ ءِ ] (ع ص ) از: عَور. (اقرب الموارد). رجوع به عور شود. || آنچه به چشم درد رساند. (منتهی الارب ). هر چه چشم را علت رساند. (از اقرب الموارد). || (اِ) درد چشم . (منتهی الارب ). رمد. (اقرب الموارد). || خاشاک چشم . (منتهی الارب ). قذی . (اقرب الموارد). || آبله ریزه بر پلک زیرین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || تیر و سنگ که رسد و اندازه ٔ آن معلوم نباشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
ایر. [ اَ ] (ع اِ) نره . ج ، ایور، آیار، آیر. (آنندراج ) (منتهی الارب ). آلت تناسل . (برهان ) (هفت قلزم ). ذکر و قضیب . (غیاث ). ذکر. (مهذب الاسم...
ایر. (ع اِ) پنبه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || تراشه ٔ سیم . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). براده ٔ نقره . (ناظم الاطباء). || ...
ایر. [ اَی ْی َ ] (ع اِ) سنگ سخت . (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء).
ایر. [ اَی ْی ِ ] (ع اِ)باد صبا و باد شمال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
آیر. [ ی ُ ] (ع اِ) ج ِ اَیر.
عیر قبان . [ ع َ رِ ق َب ْ با ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حمار قبان . حمارالبیت . حمارالارض . هدبة. خرخدا. خرک خدا. خرخاکی . (یادداشت مرحوم دهخدا)....
این واژه پارسی نیست و باید حذف شود
جین ایر معروفترین اثر شارلوت برونته خواهر امیلی برونته (نویسنده بلندیهای بادگیر) و آنا برونته (که به خواهران برونته نیز مشهور هستند) می باشد، که در ...