اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عاتیة

نویسه گردانی: ʽATY
عاتیة. [ ی َ ] (ع ص ) مؤنث عاتی . رجوع به عاتی شود. || سخت وزنده . (از اقرب الموارد) : و اما عاد فاهلکوا بریح صرصر عاتیة. (قرآن 6/69).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
اتیة. [ اَت ْ ی َ / اَ تی ی َ ] (ع اِ) اتیةالجرح ؛ ماده ٔ زخم و آنچه برآید از آن . (منتهی الارب ). مادّه ٔ قرحه . ریم و خون که در ریشی گرد آید...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
اتیه . [ اَ ی َه ْ ] (ع ن تف ) معجب تر.- امثال : اتیه من احمق ثقیف ؛ هذا من التیه الذی هو الصّلف و احمق ثقیف هو یوسف بن عمر، کان امیرال...
عطیة. [ ع َ طی ی َ] (ع اِ) عطیه . دهش . بخشیده شده . (منتهی الارب ). آنچه داده شود. (از اقرب الموارد). دادنی . (دهار). داد. داده . عطیت . جائزة. ...
عطیة.[ ع َ طی ی َ ] (اِخ ) مکنی به ابوعبدالکریم . از روات حدیث است . و رجوع به ابوعبدالکریم (عطیة ...) شود.
عطیة. [ ع َطی ی َ ] (اِخ ) مکنی به ابومعزل و مشهور به عطیة الطفاوی . محدث بود. و رجوع به ابومعزل (عطیة...) شود.
عطیة. [ ع َ طی ی َ ] (اِخ ) مکنی به ابووهب و مشهور به عطیه ٔواسطی . تابعی است . رجوع به ابووهب (عطیة...) شود.
عطیة. [ ع َ طی ی َ ] (اِخ ) ابن ابی جمیلة، مکنی به ابوهزان . تابعی است . رجوع به ابوهزان (عطیة...) شود.
عطیة. [ ع َ طی ی َ ] (اِخ )ابن اسود کلبی . از موالی بنی کلب . وی شاعر و از اهالی شام بود و در عصر بنی امیه میزیست . و چون در ابیاتی مروان بن ...
عطیة. [ ع َ طی ی َ ](اِخ ) ابن اسود یمامی حنفی ، از بنی حنیفة. وی از عالمان و امیران خوارج بود. او در روزگار نافعبن ازرق می زیست و چون نافع...
« قبلی صفحه ۱ از ۴ ۲ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.