عاثور
نویسه گردانی:
ʽAṮWR
عاثور. (ع اِ) جای هلاک . گویند: وقع فی عاثور شر و عافور شر. (منتهی الارب ). المهلکة من الارضین . (اقرب الموارد). || بدی . (منتهی الارب ). شر. (اقرب الموارد). || گوی که جهت شکار شیر و جز آن کنند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || گو و مانند آن که آماده شود تا کسی در آن افتد. و آن فاعول است از عثار. (اقرب الموارد). || آنچه بدان لغزند. (اقرب الموارد). || چاه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
آسور - آسورستان
فارسی میانه: asoresta n ؛
آسورستان یا اسورستان نام کهنی است برای بین النهرین که از جانب ایرانیان به کار می رفت. " فرات رود را سرچشم...
آسور بانی پال . (اِخ ) نام پادشاه آسور (669-626 ق .م .)، و او پادشاهی مقتدر و سلحشور بوده و مملکت بابل و ایلام را تسخیر کرده است .