اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عاقول

نویسه گردانی: ʽAQWL
عاقول . (ع اِ) معظم دریا یا موج آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || اطراف وادی و نهر. (اقرب الموارد). || رودبار کژ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). جوی کژ. || ریگ توده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || کار پوشیده . || زمین بی علم و نشان . || گیاهی است که شتر خورد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || نوعی از خرنوب است که کبر باشد و بعضی گویند درخت ساج است . (برهان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
تبشین اغول . [ ت َ اُ ] (اِخ ) تبشین اغول بن هلاکو. رجوع به بتشین اغول و حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 85، 103، 108، 109، 369، 370 شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
اغول غایمش خاتون . [ ] (اِخ ) زوجه ٔ گیوک خان بن اوکتای قاآن بن چنگیزخان . رجوع به تاریخ جهانگشای جوینی و فهرست آن شود.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.