عامر
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽAMR
    
							
    
								
        عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن  عَمارةبن  خزیم  الناعم بن  عمروبن  الحارث  الغطفانی  المری ، مکنی  به  ابوالهیذام . رئیس  مضریه  در شام  و یکی  از سواران  عرب  بوده  است . ابن  اثیر از او داستانها آورده  است . وفات  وی  به  سال  182 هَ . ق . افتاد. (از الاعلام  زرکلی ).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  عبیداﷲ اقطع. رجوع  به  عمر اقطع شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  عثمان بن  اسنفداد کاتب . از شعرای  مصر بود و دیوان  او پنجاه  ورقه  است . (از الفهرست  ابن الندیم ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ )ابن  عثمان بن  شاهین . رجوع  به  ابوحفص  (عمر...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  عثمان بن  یعقوب  مرینی . رجوع  به  ابوعلی  (عمربن  ابی سعید...) و عمر مرینی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  عدیم . رجوع به  ابن العدیم  و عمر (ابن  احمدبن  هبةاﷲبن ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  علاء. وی  از موالی  و عامل  مهدی  عباسی  بر طبرستان  بود. او را از فرماندهان  بزرگ  و شخصی  سخی  و دوراندیش  دانسته اند و...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  علی بن  ابی طالب  (ع ). مشهور به  عمر اکبر. از فرزندان  امیرالمؤمنین  (ع ) است  و مادر او ام حبیبة بوده است . و بطنی  از...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  علی بن  احمدبن  لیث . رجوع  به  عمر لیثی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  علی بن  احمد انصاری . رجوع  به  عمر انصاری  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  علی بن  بدوح . رجوع  به  ابن البدوح  و عمر قلعی  (ابن  علی بن ...) شود.