عانة
نویسه گردانی:
ʽAN
عانة. [ ن َ ] (ع اِ) خر ماده . گله ٔ خر. گله ٔ گورخر. (از المنجد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || موی زهار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بانه و پشت زهار. رنبه در تداول عامه . ج ، عون .
- استخوان عانه ؛ استخوان پشت زهار. (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
به معنی دو گانه -دو پرده - دو گاهه - - دوآنک - زوج ، زوج - مزوجات -دو تایی ،
دو آنه به شیوه جدید سرودن اشعار کوتاه دو بخشی که هربخش شامل یک مفهوم م...
عفی عنه . [ ع ُ ی َ ع َ ه ْ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) بخشوده باد! (فرهنگ فارسی معین ).
معجوز عنه . [ م َ زُن ْ ع َن ْه ْ ] (ع ص مرکب ) چیزی که شخص از دست یافتن بدان ناتوان باشد : و سبب دوم آنکه مطلوب خداوند غم ، یا ازدست ر...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
وادی انه . [ اَ ن َ ] (اِخ ) ۞ رودی است در اسپانیا.(نخبةالدهر دمشقی ص 246). رجوع به وادی یانه شود.
در حقوق اسلامی و ضمانت مدنی، مضمون عنه اصطلاحی است که برای مدیون اصلی یک ضمانت به کار میرود.
در اصطلاح حقوقی؛ اگر شخصی مالی را که بر ذمّه دیگری است ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
منوب عنه . [م َ بُن ْ ع َن ْه ْ ] (ع ص مرکب ) شخصی که کسی به کارش نایب او باشد. (غیاث ) (آنندراج ). رجوع به منوب شود.
محکی عنه . [ م َ کی یُن ْ ع َن ْه ْ ] ۞ (ع ص مرکب ) حکایت شده از او.آنکه از او گفته اند. (یادداشت مرحوم دهخدا). آنکه از او سخنی یا کلامی ...