اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عانة

نویسه گردانی: ʽAN
عانة. [ ن َ ] (ع اِ) خر ماده . گله ٔ خر. گله ٔ گورخر. (از المنجد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || موی زهار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بانه و پشت زهار. رنبه در تداول عامه . ج ، عون .
- استخوان عانه ؛ استخوان پشت زهار. (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
مشتکی عنه . [ م ُ ت َ کا ع َن ْه ْ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) آن که از او شکایت شده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه ها تازى (اربى) است و سپارش مى شود بجاى آنها بویژه در دانش حقوق از واژه ى جامَدیک اَژَش Jamadik azhash : (جامدیک + اژ (پهلوى: از) + ش(...
آنه‌ماری شیمل (به آلمانی: Annemarie Schimmel) (۷ آوریل ۱۹۲۲ - ۲۶ ژانویه ۲۰۰۳) اسلام‌پژوه، خاورشناس و مولوی‌شناس مشهور آلمانی است. او به‌عنوان تنها ...
این واژه ها تازى (اربى) هستند و سپارش مى شود بویژه در دانش حقوق از این واژه ها بهره برده شود پَتْکاریک (پهلوى: شکایت شده ، کسى یا چیزى که از او شکایت ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.