عانی
نویسه گردانی:
ʽANY
عانی . (ص نسبی ) حمار عانی ّ و حمرٌ عانیة، منسوب به ده عانة. (ناظم الاطباء). رجوع به عانة شود.
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
انی . [ اُ نی ی ] (ع مص ) درنگی کردن . || سستی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
انی . [ اِن ْ نی ] (ع اِ) (اصطلاح فلسفه ٔ و منطق ) برهان انی در برابر برهان لمی . و آن پی بردن از معلول است به علت . بواسطه ٔ دلیل انی ی...
آنی . (اِخ ) نام شهر و دژی استوار به ارمینیه ، میان خلاط و گنجه .
آنی . (ع ص ) آن . آب بغایت گرم . (مهذب الاسماء). || مرد بغایت بردبار.
آنی . [ نی ی ] (ع پسوند) َانی . در بعض کلمات عرب بجای یاء نسبت آید، چون صنعانی ، منسوب بصنعاء.
آنی . (ص نسبی ، ق ) فی الفور. فوری . آناً.
آنی . (پسوند) َانی . حرف نسبت است چون یاء: خسروانی . کیانی . کاویانی . پهلوانی ، بجای خسروی و کیی و کاوَیی و پهلوی : ببخشای بر پهلوانی ّ من ...
آنی (به ارمنی Անի، به یونانی Ανίον، به لاتین Abnicum) یک شهر باستانی در ترکیه است. در سال ۹۶۱ میلادی آشوت سوم، پادشاه ارمنستان، پایتخت خود را از شهر ق...
عین انی . [ع َ ن ِ اُ نا ] (اِخ ) موضعی است . (از منتهی الارب ). وظاهراً همان «عین انا» است . رجوع به عین انا شود.
آنی بانک. رجوع شود به خودپرداز.