اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عباس

نویسه گردانی: ʽBAS
عباس . [ ع َب ْ با ] (ع ص ) صیغه ٔ مبالغه . بسیار ترش روی . (از اقرب الموارد). || (اِ) شیر بیشه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || شیری که شیران از او بگریزند. (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۹ ثانیه
عشق آرمانی در سروده های عباس بن احنف غزل آرمانی : درسده 3ق درمقابل غزل اباحی و غزل مذکر که شرح روابط گناه آلود و بازتاب تباهیها ومفاسد اخلاقی جامعه آ...
جمع و انجمن مردم . در کتاب فرهنگ نام های آریایی . نوشته پروفسور دکتر فاروق صفی زاده - و محمد ملکان سرشت
اباس . [ اُ ] (ع ص ) بدخوی . زن بدخوی .
اباس . [ اِ ] (ع اِ) خو.
ابآس . [ اِب ْ ] (ع مص ) بسختی رسیدن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.