عبدا
نویسه گردانی:
ʽBDʼ
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشتکوه بخش نیر شهرستان یزد. واقع در 42هزارگزی جنوب باختر نیر و 33هزارگزی جنوب خاوری راه فرعی نیربه ابرقو. ناحیه ای است کوهستانی هوای آن معتدل است و 514 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش : غلات ، ذرت ، حبوبات ، انجیر و بادام است . اهالی به کشاورزی اشتغال دارند و شغل زنان کرباس بافی است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
واژه های همانند
۳۰۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حارث بن قیس السهمی القرشی . شاعر و صحابی است . وی را به خاطر شعری که از جمله ٔ آن . «اذا انالم ابرق ...» ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حارث بن نوفل الهاشمی القرشی . از اشراف قوم خویش و مردی پرهیزکار و ظاهر الصلاح بود. ابن زبیر وی را ولایت...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حجاج . رجوع به ابن یاسمین شود.
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حجاج بن محصن بن جندب المازنی الثعلبی الغطفانی ، مکنی به ابوالاقرع . وی شاعر و از سواران نامبردار دولت ا...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حجاج الازدی . از شجعان صدر اسلام است . به سال 36هَ . ق . در جنگ صفین کشته شد. (از الاعلام زرکلی ).
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حسن بن نمی الثانی ، از امراء مکه است که به سال 1040 ولایت یافت .و به سال 1041 هَ . ق . درگذشت . (از الاعل...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حسن بن احمد الانصاری القرطبی المالقی . از حفاظ حدیث و از کتاب و لغویان و شعراء بود. به سال 556 هَ . ق . ب...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب الهاشمی القرشی . تابعی است . نزد عمربن عبدالعزیز منزلتی داشت . وی به سال ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حسن صیدلانی . منجم معروف . در هندسه و احکام نجوم وحساب و جبر و مقابله بارع بود. از مؤلفات وی : شرح کتا...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حسین بن عبداﷲالعکبری البغدادی ، مکنی به ابوالبقاء معروف به العکبری . رجوع به ابوالقباء محب الدین و نیز به...