عبدا
نویسه گردانی:
ʽBDʼ
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن اباض المقاعسی المری التمیمی . از بنی مرةبن عبیدبن مقاعس و رئیس فرقه ٔ اباضیه و معاصر معاویه بود. و تا اواخر خلافت عبدالملک بن مروان میزیست . شماخی او را از تابعیان داند و گوید: وی عبدالملک بن مروان را اندرز میداد. در مورد تاریخ تولد و وفات او اختلاف است ، برخی گویند وی ازابناء نیمه ٔ دوم سده ٔ اول هجرت بعد از جابربن یزید است و برخی گویند: نشأت وی در زمان معاویةبن ابی سفیان است و تا زمان عبدالملک بن مروان میزیست . و برخی وفات او را 130 هَ . ق . نوشته اند. (از الاعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۳۰۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن ارقم بن عبد یغوث القرشی الزهری . صحابی و از کتاب و خال پیغمبر (ص ) است . در فتح مکه اسلام آورد و رسول (...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن اسحاق بن ابراهیم . از آل زیادبن ابیه و امیر یمن بود. به سال 371 هَ . ق . بعد از مرگ پدر ازجانب آل عباس و...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن اسعدبن علی معروف به ابن الدهان . رجوع به ابن دهان ابوالفرج عبداﷲ و به الاعلام زرکلی شود.
عبدا. [ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن اسعد التمیمی الیافعی المکی ملقب به عفیف الدین و مکنی به ابوالسعادات . رجوع به بابوالسعادات عبداﷲ بن اسع...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن الشریف محمدبن علی الحسینی العلوی معروف به مولی عبداﷲ. از ملوک دولت اشراف علویین مراکش بو...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن اسید الجهنی . از اشراف کوفه بود. در جنگ با حسین بن علی شرکت جست . مختار ثقفی وی را به سال 66 هَ . ق . بک...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن ایوب المنصوربن یوسف المظفر. از بنی رسول است . وی چندی با الملک المجاهد به ستیزه برخاست و سرانجام مغلوب...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن بدیل بن ورقاء الخزاعی . صحابی است و سیادت خزاعه را یافت . در یوم الفتح اسلام آورد و در جنگ صفین و طائف ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن بری بن عبدالجبار المقدسی الاصل المصری ، مکنی به ابومحمد و معروف به ابن بری . رجوع به ابن بری و ابومحم...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن بریدةبن الحصیب الاسلمی ، مکنی به ابوسهل . تولد او به سال 14 هَ . ق . است . وی قاضی و از رجال حدیث است ....