عبدا
نویسه گردانی:
ʽBDʼ
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن علی بن مکتفی المعتضدمعروف به المستکفی باﷲ. از خلفاء دولت عباسی عراق است . بعد از خلع المتقی باﷲ به سال 333 هَ . ق . با اوبیعت کردند و مدت یکسال و چهار ماه خلافت کرد. به امر او القاب معزالدوله ، عمادالدوله ، رکن الدوله را درپولها سکه زدند. سرانجام معزالدوله دو تن از دیلمیان را فرمود تا او را از تخت فرود آوردند و عمامه ٔ وی را به گردنش بسته کشان کشان نزد معزالدوله بردند و چشم او را میل کشیدند سپس او را زندانی کردند و به سال 338 هَ . ق . در زندان درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۳۰۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاْ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن فضل بن بهرام التمیمی الدارمی السمرقندی ، مکنی به ابومحمد. رجوع به ابومحمدبن عبداﷲبن عبدال...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن معاویةبن حدیج بن التجیبی . به سال 152 هَ . ق . منصور عباسی وی را ولایت داد. او نخستین کس ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ )ابن عبدالرحمان بن معاویةبن هشام الاموی البلنسی . بعداز مرگ پدر خود زمام کار اندلس را بدست گرفت و سپس به سال...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان ابی زید النفراوی القیروانی ، مکنی به ابومحمد معروف به ابن ابی زید. رجوع به ابن ابی زید ابومح...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ](اِخ ) ابن عبدالرحمان ناصر الاموی معروف به ابن الناصر. امیر و از نجباء خلفاء اندلس و از دوستداران علم و علماء بود. او ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عبدالرزاق بن عبدالعظیم العثمانی . فقیه مالکی است . از تألیفات او است : سلاح الایمان فی الصلاة و تلاوة ال...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عبدالظاهربن نشوان الجذامی ملقب به محی الدین و معروف به ابن عبدالظاهر. رجوع به عبدالظاهر محی الدین ابو...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزبن محمد البکری الاندلسی ، مکنی به ابوعبید بکری . رجوع به ابوعبید بکری عبداﷲ... و به الاعلام زرک...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عبدالمدان الحارثی . صحابی و از سادات عرب یمن است و از جانب علی (ع ) ولایت یمن یافت و در جنگی که با ل...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عبدالمطلب بن هاشم الهاشمی القرشی ملقب به الذبیح پدر رسول (ص ) است . به سال 81 قبل از هجرت مدینه متول...