عبدا
نویسه گردانی:
ʽBDʼ
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن علی بن مکتفی المعتضدمعروف به المستکفی باﷲ. از خلفاء دولت عباسی عراق است . بعد از خلع المتقی باﷲ به سال 333 هَ . ق . با اوبیعت کردند و مدت یکسال و چهار ماه خلافت کرد. به امر او القاب معزالدوله ، عمادالدوله ، رکن الدوله را درپولها سکه زدند. سرانجام معزالدوله دو تن از دیلمیان را فرمود تا او را از تخت فرود آوردند و عمامه ٔ وی را به گردنش بسته کشان کشان نزد معزالدوله بردند و چشم او را میل کشیدند سپس او را زندانی کردند و به سال 338 هَ . ق . در زندان درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۳۰۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
کوت عبدا. [ ع َ دُل ْ لا ه ](اِخ ) قصبه ای از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز و در 12 هزارگزی جنوب اهواز واقع است و دارای 2500 تن سکن...
راک عبدا. [ ع َ دُل ْ لا ه ] (اِ مرکب ) (اصطلاح موسیقی ) نام نوایی است در دستگاه ماهور. رجوع به مجمعالادوار هدایت نوبت سوم ص 85 و نیز رجوع...
شاه عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) دهی از دهستان جلال ازرک بخش شهرستان بابل . دارای 175 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آن برنج ، صیفی ...
شاه عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) دهی از دهستان چم شعبان بخش هندیجان شهرستان خرمشهر. دارای 300 تن سکنه . آب آن از چاه . محصول آن غلات ...
شاه عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) (ده ...) نام مشهد امامزاده شاه عبداﷲ است که در شهر ماه رویان ویرانه افتاده است و چند خانوار از خدمه در ...
حاجی عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ](اِخ ) آنگاه که میرزا سلطان ابراهیم شاه محمود را مغلوب کرد و خود بر اریکه ٔ شاهی مستقر شد و در باغ مختار نزول کرد...
باغ عبدا. [ غ ِ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) محلی است از طسوج سراجه [ قم ] . (تاریخ قم ص 114).
تقی عبدا. [ ت َ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) شعبه ای از طایفه ٔ عالی انور هفت لنگ . رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان ص 74 شود.
امام عبدا. [ اِ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) دهی است از دهستان مینودشت شهرستان گرگان واقع در 12 هزارگزی مینودشت ، کوهستانی و سردسیر است و 460 تن ...
امام عبدا. [ اِ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان آبادبخش اسفراین شهرستان بجنورد، واقع در 36 هزارگزی جنوب راه عمومی میان آباد ...