عبدا
نویسه گردانی:
ʽBDʼ
عبدا. [ ع َدُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن عبداﷲبن العباس بن عبدالمطلب ، مکنی به ابوالعباس سفاح . نخستین خلیفه ٔ عباسی است . ابومسلم خراسانی به سال 132 هَ . ق . با وی به خلافت بیعت کرد و مردم را به اطاعت او خواند. وی مردی سخت عقوبت و بزرگ انتقام بود. بقایای امویان را بکشت و به دار زد و بسوخت تا آنجا که جز اطفال و کسانی که به اندلس گریختند کسی از آنان نماند. و بدان جهت او را سفاح گفتند که بسیاری از بنی امیه را بکشت وخون ایشان را بریخت . سفاح هاشمیه را بنا کرد و مقر حکومت خود ساخت . او نخستین کسی است که وزارت را در اسلام بوجود آورد و پیش از او امویان مردانی را جهت مشورت برمیگزیدند. وی به سال 104 هَ . ق . متولد شد و در 136 هَ . ق . به انبار درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۳۰۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشتکوه بخش نیر شهرستان یزد. واقع در 42هزارگزی جنوب باختر نیر و 33هزارگزی جنوب خاوری راه ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لا ] (اِخ ) دهی است از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند. واقع در 39هزارگزی شمال باختری درمیان و 5هزارگزی شمال ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن اباض المقاعسی المری التمیمی . از بنی مرةبن عبیدبن مقاعس و رئیس فرقه ٔ اباضیه و معاصر معاویه بود. و تا اوا...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن احمد الاغلبی التیمی . وی امیر تونس و قیروان و مردی ادیب ، شجاع و عاقل بود. پس از مرگ پدر اما...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن اغلب التمیمی . امیر افریقا و از اغالبه بود.امارت از آن او بود و خطبه به نام بنی عباس میخواندن...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن عبداﷲ الخبری . از علمای عربیت و فرائض و حساب بود. او راست : شرح الحماسة. شرح دیوان البحتری .وی ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن ابراهیم الاصیلی نسب وی باصیلة (شهری به مغرب ) است . مردی فاضل بود و به سال 392 هَ . ق . درگذشت . (از ال...
عبدا. [ ع َ دُل ْلاه ] (اِخ ) ابن ابی بکربن عبداﷲبن عبدالرحمان باشمیلة. از افاضل یمن بود و شعر میگفت . او را دیوانی است .وی به سال 916 هَ ....
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن ابی بکربن عثمان التیمی القرشی . صحابی بود و در وقعه ٔ طائف شرکت داشت و تیری بدو رسید که در اثر همان به ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن ابی بکر الصدیق . رجوع به عبداﷲبن عبداﷲبن عثمان التیمی شود.