اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عبسی

نویسه گردانی: ʽBSY
عبسی . [ ع َ سی ی ] (اِخ ) عنترةبن شدادبن عمروبن قرار یا غترةبن عمروبن شدادبن عمروبن معاویةبن قرار نجدی عبسی . از مردم نجد و از قبیله ٔ بنی عبس است . از جهت شکاف لب زیرینش ملقب به فلجاء بود مادرش زبیبه کنیز حبشی بود پدر او ابتدا او را نفی ولد کرد و بعد از آنکه بسن رشد رسید مجدداً به فرزندیش اقرار کرد. فرید وجدی آرد: چون وی از مادر کنیز بدنیا آمد برسم جاهلیت وی ابتدا برده ٔ پدرش بود. و چون بسن رشد رسید و در جنگی از خود شهامت و شجاعت نشان داد او را آزاد کرد و او را به فرزندی گزید. وی یکی از فرسان و از قویترین و اعرف مردم زمان خود به فنون جنگی بود. شاعری فصیح بود قصیده ٔ میمیه او که 79 بیت است مشهور است و چندین بار در برلن و ایران و جز آن جزء معلقات دیگر بچاپ رسیده است . این قصیده از جهت طراوت خاصی که دارددر میان اعراب به مذهبه موصوف گردیده و دیوانی داردکه اولش همان قصیده است و در بیروت و قاهره چاپ شده است . وی به سال 615 م . درگذشت . (از ریحانة الادب ج 3 صص 61 - 62) (از دائرة المعارف فرید وجدی ج 4 ص 758).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
عبسی . [ ع َ سی ی ] (اِخ ) در اصطلاح رجال لقب احمدبن عائذ و اسماعیل بن یحیی و حبیب بن جری و جز آنها است . (ریحانة الادب ج 3 ص 61).
عبسی . [ ع َ سی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به عبس بن بغیض بن ریث بن غطفان بن قیس عیلان بن مضربن نزاربن معدبن عدنان . (اللباب ج 2 ص 114).
عبسی . [ ع َ سی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به عبس الازد. (اللباب ج 2 ص 114).
عبسی . [ ع َ ی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به عبس مراد. (اللباب ج 2 ص 114).
عبسی . [ ع َ ی ی ] (ص نسبی ) منسوب به عبس بن غطفان ربعی بن خراش العبسی الکوفی تابعی مشهور است . از عمرو علی (ع ) و بسیاری از صحابه روای...
عبسی . [ ع َ سی ی ] (اِخ ) عبیداﷲبن موسی العبسی از محدثان است . از اسماعیل بن ابی خالد و اعمش روایت کند و بخاری و مردم عراق و غرباء از وی ر...
عبسی . [ ع َ سی ی ] (اِخ ) علی بن افلح ، مکنی به ابوالقاسم و ملقب به جمال الدین . شاعری است ظریف و به بسیاری از شهرها سفر کرد و خلفا و ارب...
عبسی . [ ع َ سی ی ] (اِخ ) محمدبن ابی شیبة ابراهیم بن عثمان بن خواستی العبسی . از پدر خود و اسماعیل بن ابی خالد و اعمش و جز آنان حدیث شنید. ا...
علی عبسی . [ع َ ی ِ ع َ ب َ ] (اِخ ) ابن افلح بن محمد عبسی . مکنی به ابوالقاسم . شاعر بود و خلفا را مدح کرد. او را نوادر بسیاری است . وی از ب...
علی عبسی . [ ع َ ی ِ ع َ ب َ] (اِخ ) ابن حسین بن علی عبسی . مشهور به ابن کوچک وراق . ادیب بود و در مصر تحصیل کرد و ساکن شام و ساحل شد. وی ...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.