عبل
نویسه گردانی:
ʽBL
عبل . [ ع َ ب َ ] (ع اِ) هر برگ تافته بی پهن (نگسترده ) باریک مانند برگ گز. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). درخت ارطی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || برگ درخت ارطی که سخت و صالح گردد که به وی دباغت کرده شود. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). برگ باریک دراز باشد یا کوتاه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). الورق الدقیق . (اقرب الموارد). || برگ از درخت ریخته . || برگ نو درآمده . (از لغات اضداد است ). (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ، أعبال .
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ابل محوله . [ ] (اِخ ) (چمن رقص ) جائی است در دشت اردن میانه ٔ دریای طبریه و دریای لوط، درنزدیکی بلیسان بعقیده ٔ بعضی در شوره زار و بعقید...
ابل مصرایم . [ ] (اِخ ) (چمن مصر یا چمن نوحه ٔمصریان ) جائی است در فلسطین میان یریحو و اردن . هنگامی که حضرت یوسف جسد پدر خود یعقوب را بر...
چاه حاجی ابل . [ اَ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تراکمه بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 16 هزارگزی جنوب خاور کنگان و یک هزارگزی شمال خا...
ابل بیت معکه . [ ] (اِخ ) قریه ٔ سبط نفتالی است در شمال دریای میروم و فعلاً به ابل الکروب موسوم ودر اردن علیا مقابل صور واقع است . در هنگ...