اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عثمان

نویسه گردانی: ʽṮMAN
عثمان . [ ع ُ ] (اِخ ) ابن قطن . در عراق با حجاج بن یوسف بود و بفرماندهی برخی از لشکریان او رسید و آخرین بار فرمانده لشکری بود که به جنگ شبیب بن یزید رفت و به سال 76 هَ . ق . در همان جنگ به دست مصاد برادر شبیب کشته شد. (از اعلام زرکلی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
عثمان . [ ع ُ ] (اِخ ) ابن سعیدبن خالد الدارمی السجستانی . محدث هرات بود. او را مسندی بزرگ و تصانیفی در رد «جهمیه » است . وی به سال 200 هَ ...
عثمان . [ ع ُ ] (اِخ ) ابن سعیدبن عثمان معروف به ابن صیرفی از موالی بنی امیه و از حُفّاظ حدیث و از ائمه ٔ علم قرآن و روایات و تفسیر بود. و...
عثمان . [ ع ُ ] (اِخ ) (110 - 197 هَ . ق .) ابن سعیدبن عدی المصری . از قراء بزرگ بود. وی را «ورش » لقب دادند. اصل او از قیروان و مولد و وفاتش ...
عثمان . [ ع ُ ] (اِخ ) (1180 - 1242 هَ. ق .) ابن سند النجدی الوائلی . معروف به ابن سند البصری ملقب به بدرالدین . مورخ ، ادیب و از نوابغ متأخ...
عثمان . [ ع ُ ] (اِخ ) (567 - 595 هَ . ق .) ابن صلاح الدین یوسف بن ایوب معروف به الملک العزیز. از ملوک ایوبیة مصر بود. از جانب پدر نیابت مصر...
عثمان . [ ع ُ ] (اِخ ) ابن طلحةبن طلحة العبدری صحابی و از بنی عبدالدار است . باخالدبن الولید در صلح حدیبیه اسلام آورد. در فتح مکه حاضر بودو ...
عثمان . [ ع ُ ] (اِخ ) ابن عامربن عمروبن کعب التیمی القرشی . رجوع به ابوقحافه شود.
عثمان . [ ع ُ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن عثمان شهرزوری ملقب به ابن صلاح . رجوع صلاح در این لغتنامه و اعلام زرکلی شود.
عثمان . [ ع ُ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن ابراهیم الطرسوسی مکنی به ابوعمرو. قاضی و از کُتّاب ادباء بود. قضاوت معرة النعمان به وی واگذار شد و به س...
عثمان . [ ع ُ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن الحسن الکرمانی مکنی به ابومحمدو معروف به شیخ صفی الدین . عالمی متورع و متبحر بود. به حجاز و عراق مساف...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۱۰ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.