اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عثمان

نویسه گردانی: ʽṮMAN
عثمان . [ ع ُ ] (اِخ ) ابن قطن . در عراق با حجاج بن یوسف بود و بفرماندهی برخی از لشکریان او رسید و آخرین بار فرمانده لشکری بود که به جنگ شبیب بن یزید رفت و به سال 76 هَ . ق . در همان جنگ به دست مصاد برادر شبیب کشته شد. (از اعلام زرکلی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
آتش آسمان . [ ت َ ش ِ س ْ / س ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آتش آسمانی . برق . صاعقه .
آسمان فرسا. [ س ْ / س ِ ف َ ] (نف مرکب ) آسمان فرسای . سخت بلند. بسیار رفیع.
تعویذ آسمان . [ ت َع ْ ذِ ] (اِخ ) کنایه از جوزا است و آن برج سوم است از جمله ٔ دوازده برج فلک . (برهان ). برج جوزا. (ناظم الاطباء).
دادر آسمان . [ دَ رِ ] (اِخ ) خداوند تعالی . (آنندراج ). دادرام . || (اِ مرکب ) نام عیدی است . (آنندراج ).
ناف آسمان . [ ف ِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از قطب فلک . (آنندراج ). وسطالسماء. وسط آسمان . میان آسمان : سپهر گفت بهل مدح روزگار بگوکه ...
گوهر آسمان . [ گ َ / گُو هََ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اصل و جرم آسمان . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (مؤید الفضلا). || کنایه از کواکب باشد....
گردش آسمان . [ گ َ دِ ش ِ س ْ / س ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تقدیر. پیش آمد. قضا و قدر : بدو گفت کز گردش آسمان بگوآنچه دانی به پرسش ممان . ف...
همانی آسمان . [ هََ س ْ / س ِ ] (اِ مرکب ) فلک کلی را گویند، و همانی آسمانها افلاک کلیه . و فلک کلی به قول مشهور نُه است به عدد حرکات محسو...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۱۰ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.