عجلی
نویسه گردانی:
ʽJLY
عجلی . [ ع َ لی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به عجل بن لجیم بن صعب بن علی بن بکربن وائل . رجوع به عجل بن لجیم و اللباب ج 2 ص 124 شود.
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
اجلی . [ اَ لا ](ع ن تف ) جلی تر. روشن تر. (مؤید). هویداتر. (مقابل اخفی ) : تعریف بأجلی . مُعرِّف از مُعرَّف اجلی باید.
اجلی . [ اَ لا ] (ع ص )آنکه مویش از پیش سر رفته بود. || که موی هر دو جانب پیشانی وی رفته باشد. مؤنث : جَلْواء.
اجلی . [ اَ ج َ لا ] (اِخ ) کوهی است در مشرق ذات الأصاد، از سرزمین شربّة. || ابن سکیت گفته : سه پشته است واقع در مبداءةالنعم ثعل ، در کنار...